دنیای شعر و هنر پارسی
تا شقایق هست زندگی باید کرد...

 مکالمات روزمره آمریکایی

بخش اول



 

۱- این قدر به اون ماشین ور نرو

1- Stop missing around with that car.

 


2- شما دو تا بس کنید (از دعوا سر و صدا و ...) نمی بینید دارم کار می کنم.

2- Knock it off you two. Don't you see I'm working.

لغت :

knock off (something): to stop working and go somewhere else

 بس کردن ، سراغ کار دیگری رفتن 


۳- اون فقط داره از شما سو ء استفاده میکنه.

3- He is just using you.

لغت:

to use: to make someone do something for you in order to get something you want

 سو ء استفاده کردن (یکی از معانی آن ) و معنای دیگر آن همان استفاده کردن است که اینجا مراد نیست  


۴- درست ازش استفاده کن (ازش بد استفاده نکن).

4- Don't misuse it. 


۵- این ممکنه باعث دردسرت بشه.

5- This might get you into trouble.


 ۶- تازگی ها تو مدرسه مشکل پیدا کردی (تو دردسر افتادی)؟

6- Are you getting into trouble at school lately?


 ۷- سیستم الکتریکی ایراد (عیب) داره.

7- There must be a flaw in the electrical system.


 ۸- اگر فکر میکنی مشکل الکتریکی داره بهش دست نزن.

8- Don't touch it if you think it's got an electrical fault.


 ۹- بس کن و گرنه چغلی تو پیش بابات می کنم.( به بابات می گم)

9- Stop it, or I'ii tell your dad on you.

لغت:

tell on somebody : to tell someone in authority about something wrong that someone you know has done - used especially by children

 چغلی کردن گزارش کار غلطی را دادن


۱۰- این قدر فضولی (دخالت ) نکن

10- Stop being so nosy.


11- این قدر بچه نشو (بچه بازی در نیار)

11- Stop being such a baby.


۱۲- این که دلیل نمیشه.

12- That's no excuse.


۱۳- اون کار دزدیه.

13- That is called stealing.


۱۴- خیلی با احتیاط رفتار کن.

14- Use extreme caution.


۱۵- باید آروم و با احتیاط کار کنی.

15- You have to do it slowly and always with caution.


۱۶- حواست جمع باشه.

16- Be alert.


۱۷- حماقت نکن.

17- Stop being a fool. 


۱۸- از عواقب کارت خبر داری.

18- Are you aware of consequences to you.


۱۹- سعی خودتو بکن ممکنه فرصت دیگری گیرت نیاد.

19- Do the best you can, you might not get another chance.


۲۰- مستقیم میرم سر اصل مطلب.

20- I come straight to the point.


۲۱- تمبر را با آب دهانش خیس کرد.

21- He moistened the stamp with his own saliva.


۲۲- اگر آب نباشد از تشنگی هلاک میشویم.

22- If there is no water, we will die of thirst.


۲۳- این سفر برایمان خیلی آب خورد.

23- This trip cost us a lot.


۲۴- این شایعات از کجا آب می خورد؟

24- Where these rumors originate from?

Or : where is the source of these romers?


۲۵ - مهمانی آنها خوب از آب درآمد.

25- Their party ended up being good.


۲۶- بی خود و بی جهت از همه انتقاد می کند.

26- She criticizes everyone for no reson at all.


۲۷ - با دیدن آن خوراک خوشبو دهانم آب افتاد.

27- Upon seeing that Fragnant food, My mouth waterd.


۲۸ - تنها پخت و پزی که بلدم آب پز کردن تخم مرغ است .

28- The only cooking I can do is to boil eggs.


۲۹ - یک مشت آبدار به سرش کوفتم.

29- I gave him a strong punch to his head.


۳۰ - آبروی خوانده ام در خطر است.

30- my family's honor is at stake.

لغت:

at stake: if something that you value very much is at stake, you will lose it if a plan or action is not successful

 در معرض خطر و نابودی بودن


 ۳۱- برای حفظ آبرو این کار را کرد.

31- He did it to save his face


۳۲- مواظب باش ممکنه لیوان از دستت لیز بخوره و بیفته.

32- Becareful, the glass might slip out of your hand.


۳۳- در آینده ای نزدیک

33- In the near future.


۳۴ این آخرین مد لباس مردانه است .

34- This is the latest men's fashion.


۳۵- یکی مانده به آخر.

35- The last but one.

or - The one before last.


۳۶ - در این شرکت حتی یک آدم حسابی نداریم.

36- We don't have even one qualified person in this company.


۳۷- این آرزو را به گور خواهد برد.

37- she shall not live to see her wish fulfilled.


۳۸ - بهترین موفقیت ها را برایت آرزو میکنم

38- I wish you the best of luck.


۳۹ - ورود برای عموم آزاد است.

39- It is open to the public.


۴۰ - آیا از عهده کار بر می آئید؟

40- Can you handle the job/task?


 41- این روزها اوضاع و احوال چگونه است؟

41- How is everything going with you nowadays?


۴۲- وضع زندگیت چطور است؟

42- How is life treating you.


۴۳ - یک کمی پکر به نظر می رسی.

43- You look alittle bit down in the mouth

or- You look a little upset.

لغت:

down in the mouth: informal unhapp

 پکر، ناراحت


۴۴- ای بد نیستم.

44- So so


۴۵ - دنبال یک لقمه نان می دویم.

45- Too much for an effort.


۴۶- امروز روز سختی را سپری کردم.

46- Today I had a hard day

or - I had a long day today.


۴۷ - تا دیر وقت بیدار بودم.

47- I stayed to late.


۴۸ - از چه طریق امرار معاش می کنید؟

48- How do you make your bread and butter.


۴۹ - مشغول چه کاری هستید؟

49- What are you busy with?


۵۰ - امیدوارم که همه چیز روبراه باشد.

50- I hope everything works out well

این صفحه را به اشتراک بگذارید

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 17 اسفند 1390برچسب:, توسط محمد |